میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

شیدا چراغ خونه مامان و بابا

آبشار تهران

سلام گل نازم این مطلبی که برات مینویسم مربوط به یک ماه پیشه ولی با شرمندگی زیاد بابت دیر کرد الان مینویسمش جمعه 30فروردین تصمیم گرفتیم بریم آبشار تهران البته آبشار خیلی بهمون نزدیکه ولی تا اون روز فرصت نکرده بودیم بریم . با خانواده بابا جون قرار گذاشتیم و از اونجایی که میدونستیم جمعه ها خیلی شلوغ میشه مادر جون و پدر جون و ندا جون زحمت کشیدند و زودتر رفتند و یه آلاچیق بزرگ و خوب توی جای عالی رزرو کردند.   وای گل دخترم هوا عالی بود و منظره اونجا حرف نداشت  همه جا پر از گل بود و بوی بهار رو از همه جا میشد حس کرد خیلی بهت خوش میگذشت البته چون اونجا خیلی بلندی و سراشیبی داشت نمیتون...
31 ارديبهشت 1392

خبر جدیییییییییییییییید!!!!!!!!!

دردونه خوشگلم سلام این روزا سرم خیلی شلوغه و اصلا وقت ندارم بیام و برات بنویسم .دیگه روزهای آخر مدرسه نزدیکه و من خیلی درگیرم ولی خدا رو شکر که یک هفته دیگه مدارس تعطیل میشه من دربست در اختیارتم و کلی با هم گردش میریم. اما خبر جدید: عشق مامانی، من و بابا جون  دیروز یه تصمیمی گرفتیم و کاری انجام دادیم که مطمئنم در آینده برات خیلی خوشحال کننده است. چند روز پیش یه دوست برای ما یه پیامی گذاشته بود در مورد بیمه تامین آتیه کودک پارسیان که توجه من رو خیلی جلب کرد البته قبلا در مورد مزایای این بیمه شنیده بودم اما یکبار که از یه جای دیگه پیگیری کرده بودم به نظرم چیز جالبی نبود اما با دیدن این پیام دوباره...
25 ارديبهشت 1392

دنیای من ، تو

بارون ... دریا ... آبی ... آسمون ... جاده ... خاطره ... دشت ... بیابون ... جنگل ... گل ... زندگی ... عشق ... مرد ا... نامردا ... خوب ... بد ... خیر ... شر ... سیاه ... سپید ... صورتی ...   همه کنار هم میشن دنیا ولی ترکیب دنیای من فرق داره ! همش دو حرفه : " تو "     ...
15 ارديبهشت 1392

تولد 3 سالگی آرشام جون

سلام گل دخترم ببخشید که دیر اومدم این چند وقت خیلی کار داشتم و نتونستم بیام تا خاطرات قشنگت رو ثبت کنم ولی الان با یه مطلب خوب اومدم پنجشنبه 29 فروردین جشن تولد 3 سالگی آرشام پسر دوستم بود   تم تولد بره ناقلا بود و کار تزئیناتش به عهده من قرار گرفته بود  خیلی خوشحال بودم چون همه وسایل هاش خیلی قشنگ شده بود و تو هم خیلی بره ناقلا رو دوست داشتی خیلی دلم میخواست ببینم وقتی وارد جشن میشی چه واکنشی نشون میدی شیدا در حال آماده سازی لوازم تزئی...
15 ارديبهشت 1392

کوچول موچول مامان

ناز گل خوشگلم دیشب بیکار بودم و خوابم نمیبرد نشستم چند تا از عکسای کوچول موچولیات رو فریم گذاشتم امیدوارم دوستشون داشته باشی اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم عسل مامان    چنــد هــزار فِــریـــم بـاشـد هــم ، جــا نمی شـود .. این لبــــــخـــند .. در قــابِ پنـــــجـــره ! دوربیـــنم “عـاشق&...
14 ارديبهشت 1392

مادرم روزت مبارک

برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی ... برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی ... برای همه وقت هایی که به من جراْت و شهامت دادی ... برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی ... برای همه وقت هایی که با من شریک شدی ... برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی ... برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی ... برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی ... برای همه وقت هایی که گفتی دوستت دارم ... برای همه وقت هایی که در فکر من بودی ... برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی ... برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی ... برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی ... برای همه وق...
10 ارديبهشت 1392

لبخند بزن عزیزم

    من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !   پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم :   تنهاییت برای من !   غصه هایت برای من !   همه بغضها و اشکهایت برای من !   لبخند بزن برایم  ...   بخند ...   آنقدر بلند   تا بشنوم صدای خنده هایت را   صدای همیشه خوب بودنت را ...    ...
1 ارديبهشت 1392
1